برای سلامتی امام زمان صلوات ولایت
|
اشعار موضوعی با الهام از سخنان امیرالمومنین (ع) (1)
|
از شیوه های مؤثری که می توان در تبلیغ معارف الهی از آن بهره جست، استفاده از شعرهای پرمحتواست. شعر اصیل گاهی آن چنان جذاب و تأثیرگذار است که روح و جان مخاطب را تسخیر کرده، در اعماق جان وی نفوذ می کند. به همین جهت، بزرگان ما برخی از مطالب دینی و علمی را در قالب شعر و با عبارات موزون و دلنشین بیان کرده اند تا ضمن تأثیرگذاری بیشتر در مخاطب، به ذهن سپاری آن سریع تر و آسان تر صورت پذیرد.
اگر در یک سخنرانی تبلیغی و یا مناظره و گفتگوهای دینی و علمی و حتی ذکر مصیبت از یک بیت شعر استفاده شود، تأثیر آن بر مخاطب چندین برابر می شود.
شخصی می گفت: من در دوران کودکی به یک جلسه مذهبی رفته بودم و آقای سخنران در موضوع رعایت حقوق دیگران و پایمال نکردن آن صحبت می کرد. در ضمن آن، شعری قرائت کرد که روح و روان مرا تسخیر نمود و الآن بعد از چهل سال، هرگاه موضوع مراعات حقوق دیگران مطرح شود، آن شعر در ذهنم تداعی می کند و مرا از انجام اعمال ناپسند باز می دارد؛ گرچه مطالب دیگر آن شخص در ذهنم باقی نمانده است و آن شعر این بود:
و همچنین عزیز دیگری در تأثیر موعظه همراه با شعر می گوید: من به مجالس متعلق به امام زمان علیه السلام خیلی علاقه مند بودم و هر جا موضوع مهدویت مطرح بود، خود را سریعا می رساندم و از موضوعات مختلف مطروحه بهره می بردم؛ اما روزی واعظی در موضوع شرائط انتظار و صفات منتظران و یاران حضرت مهدی علیه السلام سخنانی ایراد می کرد که در ضمن آن بیت ذیل را قرائت کرد:
و این بیت سالهاست که دل و جان مرا نوازش می دهد. هرگاه به آن می اندیشم، ارتباط موضوع مورد علاقه ام را با خودسازی و تصفیه روح که شاخص ترین خصلت منتظران ظهور است، درمی یابم و با علاقه و نیروی افزون تری در این زمینه تلاش می کنم.
در همین خصوص، اشعاری که از ائمه معصومین علیهم السلام به ما رسیده و آن بزرگواران مضامین بلند معنوی را در قالب اشعار خویش و یا اشعار دیگر شعرا بیان کرده اند و یا حتی از شاعران متعهد تجلیل و تقدیر به عمل آورده اند، اهمیت مطلب را بیشتر نمایان می سازد که پرداختن به آن، مجال ویژه ای می طلبد.
این نوشتار برخی از مضامین اخلاقی و موضوعات ارزشمند تبلیغی را با تلفیقی از اشعار معروف و ابیاتی از شعرای نامدار بر مخاطبان گرامی عرضه می دارد و امید است برای مبلغان ارجمند در جهت غنا بخشیدن به محتوای سخنرانیها و گفتگوها سودمند باشد و بر شیوایی و جذابیت کلام آنان برای مخاطبان بیفزاید.
گفتنی است که در این بخش، موضوعات تبلیغی را در کلام امیرمؤمنان علی علیه السلام دنبال می کنیم؛ چرا که سخنان امیرمؤمنان علی علیه السلام بعد از قرآن و گفتارهای راهگشای رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله عالی ترین منبع الهام بخش برای دانشمندان و حقیقت جویان سعادتمند به شمار می رود؛ همچنان که گفته اند:
یعنی سخنان علی علیه السلام عالی ترین کلمات است و آنچه را که مرتضی بگوید، سخنی پسندیده است.
شریف رضی رحمه الله در این باره می گوید: سخنان آن حضرت عجایب بلاغت و شگفتیهای فصاحت و گوهرهای ادبیات عربی و مطالب روشنی بخش دینی و دنیوی را دربرگرفته است و این در حالی است که کلام بشر این جامعیت را ندارد. هر گوینده سخن پرور از این چشمه جوشان علوی یاری گرفته و از آن پیروی کرده است و در میدان سخنوری گفتارهای آن حضرت، گوی سبقت را از همگان ربوده و پیش افتاده است؛ چرا که سخنان آن حضرت پرتوی از علم الهی و نسیم روحنوازی از سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله است.(1) سخنان امام علی علیه السلام آن چنان جذاب و ستودنی و شگفت آور است که حتی متفکران و سخن پردازان غیر مسلمان را به تعجب و تحسین واداشته است و آنان ناخودآگاه زبان به تجلیل گشوده اند. آری، علی بن ابی طالب علیه السلام ابرمرد تاریخ بشر است که بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله بی بدیل، بی نظیر و بی همتاترین است. کلام او را از کلام همه بشر در طول تاریخ برتر یافته اند و به جز قرآن کریم هیچ صحیفه و رساله بشری قابل مقایسه با نهج البلاغه اش نیست.
استاد امین نخله، یکی از سخن پردازان عالم مسیحیت، در پاسخ کسی که از او درخواست کرد چند کلمه از زیباترین سخنان علی علیه السلام را برایش انتخاب کند، می گوید: «به خدا قسم نمی توانم. من از انتخاب یک کلمه آن عاجزم (یکی از دیگری زیباتر و شگفت انگیزتر است)؛ زیرا این کار به این می ماند که دانه یاقوتی را از کنار دانه های دیگر بردارم.»(2) کلمات آن حضرت که در لابه لای بسیاری از متون دینی ما به ویژه در «نهج البلاغه» و «غررالحکم و دررالکلم» به دست ما رسیده، جلوه ای از دریای عظمت مولای متقیان علی علیه السلام است. این کلمات ارزشمند از افکار شخصیتی تراوش نموده که آفتاب وجودش هیچ گاه غروب ندارد و درخشش انوارش پیوسته در زندگی آحاد بشر در طول تاریخ پرتوافکن خواهد بود.
به خاطر اهمیت وصف ناپذیر کلمات آن حضرت، سخنوران، ادیبان و شاعران فارسی زبان با الهام از عبارات حکیمانه، شیوا و رسای علی علیه السلام در موضوعات قابل توجه عرفانی، علمی، اخلاقی، تربیتی، سیاسی و غیره نوشته ها و اشعار خود را تنظیم کرده و به مخاطبان خویش، عرضه داشته اند.
با توجه به این نکات، در اینجا یافته های ادبی منظوم را با سوژه های تبلیغی در کلام آن حضرت طرح نموده و به خوانندگان بزرگوار تقدیم می داریم:
ستایش ذات حق
علی علیه السلام در خطبه اوّل نهج البلاغة ذات پاک حضرت احدیت را ستوده و ادراک حقیقت خداوندی را فراتر از افق اندیشه های محدود بشری می داند و می فرماید: «اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی لا یَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقائِلُونَ... أَلَّذی لا یُدْرِکُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَلا یَنالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ؛ حمد و سپاس خداوندی را سزاست که سخنوران از ستودن او عاجزند...؛ خدایی که افکار و اندیشه های بلندهمتان از ادراک ذات او ناتوان اند و غواصان دریای علوم به او دست نیابند.»
سعدی در این زمینه گفته:
و فردوسی می گوید:
و عطار نیشابوری:
تبدیل ارزشها به ضد ارزش
امام علی علیه السلام در خطبه ملاحم می فرماید: «وَ غارَ الصِّدْقُ وَفاضَ الْکِذْبُ وَاسْتُعْمِلَتِ الْمَوَدَّةُ بِاللِّسانِ وَ...؛(3) راستی از بین می رود و دروغ شایع می شود و مردم با زبان دوست می شوند و... .»
نرم گویی و خوش زبانی
آن حضرت در خطبه «وسیله» که 7 روز بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله ایراد کرده، می فرماید: «اِنَّ مِنَ الْکَرَمِ لینَ الْکَلامِ؛(5) از نشانه های بزرگواری نرم گویی است.»
آفات طمع ورزی
امام علی علیه السلام فرمود: «اَکْثَرُ مَصارِعِ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطامِعِ؛(8) بیشترین شکست عقول [انسانها [در زیر درخشندگیهای طمعهاست.»
* * *
ارزش انسان
حافظ ارزش معنوی انسان و شخصیت ملکوتی او را بیان کرده و به انسان توصیه نموده به این دنیای پست علاقه نشان مده و خود را ارزان مفروش:
و دیگری گفته:
و امام علیه السلام می فرماید: «وَلَبِئْسَ الْمَتْجَرُ اَنْ تَرَی الدُّنْیا لِنَفْسِکَ ثَمَنا وَ مِمّا لَکَ عِنْدَاللّهِ عِوَضا؛(10) و چه بد تجارتی است که دنیا را قیمت خود و بهشتی که خداوند آن را برای تو قرار داده، بدانی.»
معرفت قبل از بندگی
فیض کاشانی درباره اینکه دین خداوند با شناخت او آغاز می شود، می گوید:
اخلاص و دوری از ریا
حضرت در خطبه 76 نهج البلاغه می فرماید: «رَحِمَ اللّهُ اِمْرَأً... قَدَّمَ خالِصا وَ عَمِلَ صالِحا؛ خدا رحمت کند بنده ای را که... توشه خالصانه [و بدون ریا به درگاه خداوند] بفرستد و عمل نیک انجام دهد.»
سعدی می گوید:
وی حتی شرمنده گناه را بهتر از عابد خودنما و ریاکار می داند:
گریز از معنویات
ناصر خسرو در مورد هجوم مردم و اشتیاق آنان به منافع مادی و حرکت کُند و باکسالتشان به سوی اعمال آخرت گفته است:
و اشاره است به این کلام امام علیه السلام : «...اِنْ دُعِیَ اِلی حَرْثِ الدُّنْیا عَمِلَ وَ اِنْ دُعِیَ اِلی حَرْثِ الاْآخِرَةِ کَسِلَ؛(13) [انسان گمراه[ اگر به سوی زراعت دنیا [و سود مادّی [دعوت شود، انجام دهد و اما اگر به سوی زراعت آخرت [و مسائل معنوی [خوانده شود، کاهلی می کند [و با کسالت می رود].»
چرخش روزگار
یکی از ابیات مشهور حکیم فردوسی در مورد چرخش روزگار این بیت اوست:
و میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی هم می گوید:
این دو بیت در توضیح این گفتار علوی است که فرمود: «أَلدَّهْرُ یَوْمانِ: یَوْمٌ لَکَ وَ یَوْمٌ عَلَیْکَ، فَاِذا کانَ لَکَ فَلا تَبْطَرْ وَ اِذا کانَ عَلَیْکَ فَاصْبِرْ؛(14) روزگار دو روز است: روزی برای کامرانی تو و روزی برای سختی و ناکامی توست. در روزی که برای خوشی تو باشد، ناشکری نکن و در روزِ سختی، شکیبا باش.»
ارزش سخن
در مورد زبان و آفات و برکاتش در ادبیات فارسی مطالب گوناگونی بیان شده است. یکی از آنها، سخن سعدی در گلستان است:
و یا:
این دو شعر را در تفسیر حکمت 148 نهج البلاغه می توان به کار برد؛ آنجا که حضرت می فرماید: «اَلْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسانِهِ؛ شخصیت مرد در زیر زبانش نهفته است.»
استفاده از فرصت
ناصر خسرو شب و روز و سال و ماه را نابود کننده عمر می داند و عمر را به راه کوتاهی تشبیه می کند:
* * *
سعدی در این زمینه می گوید:
با این ابیات، می توان این حدیث را توضیح داد که: «فَاِنَّ غَدا مِنَ الْیَوْمِ قَریبٌ ما اَسْرَعَ السّاعاتِ فِی الْیَوْمِ وَ اَسْرَعَ الاَْیّامَ فِی الشَّهْرِ وَ اَسْرَعَ الشُّهُورَ فِی السَّنَةِ وَ اَسْرَعَ السِّنینَ فِی الْعُمُرِ؛(15) همانا که فردا به امروز نزدیک است. ساعتها در روز و روزها در ماه و ماهها در سال چه زود سپری می گردد و سالها در عمر چه زود به آخر می رسد.»
عبرت از تاریخ
دل نبستن به دنیا و عبرت گرفتن از احوال و آثار گذشتگان، از موضوعاتی است که سخنوران مذهبی برای تنبیه و بیداری غفلت زدگان و ترغیب به ایمان به کار می گیرند. رودکی می گوید:
و ناصر خسرو:
و الهی قمشه ای:
و اشاره به این سخنان است: «... وَاعْتَبِرُوا بِما قَدْ رَأَیْتُمْ مِنْ مَصارِعِ الْقُرُونِ قَبْلَکُمْ قَدْ تَزایَلَتْ اَوْصالُهُمْ وَ زالَتْ اَبْصارُهُمْ وَ اَسْماعُهُمْ وَ ذَهَبَ شَرَفُهُمْ وَ عِزُّهُمْ وَانْقَطَعَ سُرُورُهُمْ وَ نَعیمُهُمْ فَبُدِّلُوا بِقُرْبِ الاْءَوْلادِ فَقْدَها وَ بِصُحْبَةِ الاَْزْواجِ مُفارَقَتَها لا یَتَفاخَرُونَ وَ لا یَتَناسَلُونَ؛(16) [ای بندگان خدا!]... و از آنچه بر گذشتگان شما رفت، عبرت بگیرید که چگونه بندهای بدن ایشان از هم جدا و چشمها و گوشهایشان زایل شد، و شرافت و شکوهشان از بین رفت و شادیها و خوشگذرانیهایشان از آنها جدا شد، پس نزدیکی فرزندان به دوری، و همنشینی با همسران به جدایی بدل شد. دیگر نه به هم می نازند و نه فرزندانی می آورند.»
اعتدال در زندگی
* * *
آزمایش انسانها
امیرمؤمنان علی علیه السلام شناختن حقیقت افراد را منوط بر گذر زمان و دگرگونی روزگار و رخدادها می داند و می فرماید: «فی تَقَلُّبِ الاَْحْوالِ عُلِمَ جَواهِرُ الرِّجالِ؛(19) گوهرهای افراد در دگرگونی احوال (دگرگونی روزگار و حوادث) شناخته می شود.»
رسیدگی به حال بیچارگان
امام به مالک اشتر می نویسد: «وَ تَفَقَّدْ اُمُورَ مَنْ لا یَصِلُ اِلَیْکَ مِنْهُمْ، مِمَّنْ تَقْتَحِمُهُ الْعُیُونُ وَ تَحْقِرُهُ الرِّجالُ؛(22) به مشکلات کسانی از مردم بیشتر رسیدگی کن که کمتر به تو دست رسی دارند و از کوچکی به چشم نمی آیند و دیگران آنان را کوچک می شمارند.»
* * *
بخشش و احسان
مولای متقیان درباره آثار ارزشمند بخشش و احسان می فرماید: «اَلْجُودُ حارِسُ الاْءَعْراضِ؛(23) بخشش نگهبان آبروهاست.»
وحشی بافقی:
حافظ:
و دیگری گفته:
ملاقات علی علیه السلام در هنگام مرگ
حضرت به حارث همدانی فرمود:
شاعری این دو بیت را به همین مناسبت سروده:
نگاه به نامحرم
امیرمؤمنان از شاخص ترین صفات اهل تقوا، چشم پوشی از نامحرم را بیان کرده و فرموده است: «غَضُّوا اَبْصارَهُمْ عَمّا حَرَّمَ اللّهُ عَلَیْهِمْ؛(26)[اهل تقوا] چشمان خود را از محرمات الهی فرو بسته اند [و به گناه نمی آلایند].»
و حافظ در این معنی گفته:
سزای عمل
امام درباره مکافات عمل و سزای اعمال نیک و بد می فرماید: «فَاِنَّکُمْ مُرْتَهَنُونَ بِما اَسْلَفْتُمْ وَ مَدینُونَ بِما قَدَّمْتُمْ؛(27) شما یقینا در گرو اعمالی هستید که از قبل فرستاده اید و مکافات خواهید شد به آنچه که عمل کرده اید.»
* * *
فرجام شوم حسد
سعدی یکی از علل نگرانیهای روحی و عدم اعتماد به نفس را صفت مذموم حسد می داند. او بر این باور است که این خصلت ناپسند پیش از آنکه به دیگران لطمه زند، شخص حسود را می آزارد:
این شعر می تواند سخن مولا را توضیح دهد که: «صِحَّةُ الْجَسَدِ مِنْ قِلَّةِ الْحَسَدِ؛(30) سلامتی تن در کم شدن حسد است.»
نشانه غفران الهی
امام علی علیه السلام در خطبه 176 گریه و زاری برای جبران خطاها را بهترین راه می داند و با تحسین از افرادی که چنین می کنند، می فرماید: ««طُوبی لِمَنْ... بَکی عَلی خَطیئَتِهِ؛ خوشا به حال کسی که بر خطاهایش گریه و ناله سر دهد.»
مولوی همین حالت را نشانه آمرزش الهی می داند:
و فیض کاشانی با سفارش به این حالت می گوید:
تواضع و فروتنی
علی علیه السلام تواضع را بهترین حفاظی می داند که حربه های شیطان را خنثی کرده، او را خلع سلاح می کند و در این زمینه می فرماید:«وَاتَّخِذُوا التَّواضُعَ مَسْلَحَةً بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ عَدُوِّکُمْ اِبْلیسَ وَ جُنُودِهِ؛(31) فروتنی را در میان خود و دشمنتان، که شیطان و یارانش هستند، به عنوان سنگر و پناهگاه قرار دهید.»
* * *
آزادگی و عزت نفس
علی علیه السلام فرمود: «وَلا تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَقَدْ جَعَلَکَ اللّهُ حُرّا؛(32) بنده دیگری مباش، در حالی که خداوند تو را آزاد آفریده است.»
* * *
برتری علم بر ثروت
امام علی علیه السلام می فرماید: «یا کُمَیْلُ الْعِلْمُ خَیْرٌ مِنَ المالِ اَلْعِلْمُ یَحْرِسُکَ وَ اَنْتَ تَحْرُسُ الْمالَ وَ الْمالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ وَ الْعِلْمُ یَزْکُوا عَلَی الاِْنْفاقِ وَ صَنیعُ الْمالِ یَزُولُ بِزَوالِهِ؛(34) ای کمیل! علم برتر از مال است؛ [زیرا] علم تو را نگاه می دارد و تو مال را حفظ می کنی، و مال را بخشیدن کم می گرداند و علم بر اثر بخشیدن افزونی می یابد. شخصیتی که با مال کسب شده، با نابودی آن از بین می رود [، ولی دانش این طور نیست، و بعد از مرگ صاحب خود، پسندیده گوییها را به دست می آورد].»
* * *
عظمت پروردگار
امام علی علیه السلام در مورد ویژگیهای مردان پرواپیشه و انسانهای خدا جوی می فرماید: «عَظُمَ الْخالِقُ فی اَنْفُسِهِمْ وَ صَغُرَ ما دُونَهُ فی اَعْیُنِهِمْ؛(37) خداوند متعال در منظر آنان با عظمت و بزرگ است و غیر از خدا همه چیز در دیدگاه آنان کوچک و حقیر می باشد.»
شیوه مردان الهی
علی علیه السلام در توصیف مردان خدایی می فرماید: «صَحِبُوا الدُّنْیا بِاَبْدانٍ اَرْواحُها مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الاَْعْلی؛(39) آنان در این دنیا با بدنهایی زندگی می کنند که ارواحشان به محل اعلی تعلق دارد.»
دوری از تفاخر به نسب
علی علیه السلام فرمود: «مَنْ فاتَهُ حَسَبُ نَفْسِهِ لَمْ یَنْفَعْهُ حَسَبُ آبائِهِ؛(41) کسی که مقام و منزلت خود را از دست داده باشد، منزلت پدرانش به او سودی نبخشد.»
1. مقدمه نهج البلاغة.
2. ما هو نهج البلاغة، ص 56.
3. نهج البلاغة، خطبه 107. |
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
4. عبدالواسع جبلی. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
6. فردوسی. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
7. سعدی. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
11. دیوان فیض، ص 36. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
17. فردوسی. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
20. حافظ. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
21. صائب. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
24. فردوسی. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
25. حبل المتین، ص 59. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
28. صائب. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
33. خیام. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
35. طوسی. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
36. فردوسی. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
40. فروغی بسطامی. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
42. سعدی |
منبع :http://www.hawzah.net/FA/magart.html?MagazineID=0&MagazineNumberID=0&MagazineArticleID=29689
نظرات شما عزیزان: